تغییرات و چشم انداز مدیریت ثروت بانوان
انتقال ثروت بزرگی از نسل افرادی که در دهه های 40 تا 60 میلادی (1325 تا 1343 شمسی) به دنیا آمده اند، به نسل بعد از خود در راه است، و زنان ممکن است به عنوان بزرگترین ذینفعان این موضوع ظاهر شوند؛ طبق تحقیقات موسسه (مکنزی اند کمپانی) که در سال 2020 منتشر شد، حدود 30 تریلیون دلار ثروت در دهه آینده جابه جا و به نسل بعدی منتقل خواهد شد و زنان سهم قابل توجهی را از این ثروت به ارث خواهند برد.
زنان وقتی به دنبال گرفتن مشاوره مالی و مدیریت ثروت در صنعتی که تحت سلطه مردان است می باشند، در واقع چه می خواهند؟ تعیین پاسخ به این سوال برای مشاوران مالی بسیار مهم است زیرا چشم انداز مدیریت ثروت برای پاسخگویی به نیازهای رو به رشد زنان نسبت به مردان کاملا متفاوت است.
زنان نیز در حال ساختن ثروت هستند
زنان نه تنها آماده اند تا سهم زیادی از ثروت را به ارث ببرند، بلکه امروزه می توانند آن را به تنهایی بسازند؛
علیرغم وجود شکاف حقوقی مداوم جنسیتی (بر اساس اداره آمار کار ایالات متحده آمریکا، زنان سفیدپوست 82.9 درصد به اندازه همتایان مرد خود درآمد داشتند، در مقایسه با 91.5 درصد برای زنان سیاهپوست، 74.7 درصد برای زنان آسیایی، و 87.3 درصد برای زنان اسپانیایی تبار.)، اما همچنان بسیاری از زنان در دنیا با بالا رفتن از نردبان شغلی، در حال جمع آوری ثروت برای خود هستند.
در سال 2019، تحقیقات موسسه مککینزی نشان داد که در سالهای اخیر، افزایش قابل توجهی در تعداد زنانی که نقشهای مدیریتی عالی و ریاست را در شرکتهای آمریکایی به عهده میگیرند، وجود داشته است؛ یک یافته نشان می دهد که: 44 درصد از شرکت ها سه زن یا بیشتر را در رده های مدیریت ارشد اجرایی، مدیریت ارشد مالی و مدیریت ارشد اطلاعاتی و عملیاتی خود داشتند که این رقم در سال 2015 تنها 29 درصد بود.
مالیا هاسکینز، معاون استراتژیهای ثروت در شرکت RBC Wealth Management میگوید: «این موضوع بسیار مهمی است که زنان به دنبال راهنمایی و مشاوره حرفهای در مورد مدیریت ثروت خود باشند؛ زنان به نقشها و مسئولیتهای مالی دست مییابند که این موضوع آنها را فراتر از کنترل صرف بر بودجه خانوار خود سوق می دهد.»
10 تریلیون دلار
به گفته موسسه مککینزی، میزان داراییهای مالی خانواده ها که زنان در ایالات متحده کنترل میکنند، حدود 10 هزار میلیارد دلار می باشد.
زنان به دنبال همسویی با اهداف زندگی هستند
به گفته موسسه تحقیقاتی مک کینزی، در حال حاضر اکثر مشاوران مالی مرد هستند و زنان تنها 15 درصد را تشکیل می دهند؛ این امر بر پویایی بین مشاور و مشتری تأثیر می گذارد، به ویژه زمانی که ارزش های آنها متفاوت است؛ تحقیقات مککینزی نشان داد که چندین مورد کلیدی وجود دارد که مردان و زنان در مورد اهداف برنامهریزی مالیشان با هم تفاوت دارند؛ زنان بیشتر از مردان بر روی اهداف زندگی متمرکز هستند، اما تنها یک چهارم آنها به تنهایی تصمیم گیری های مالی را خودشان به عهده گرفته و به راحتی انجام میدهند – 15٪ کمتر از مردان.
مایرا ناتر، یک برنامهریز مالی معتبر (CFP) و معاون رئیس، مشاور مالی در گروه افزایش ثروت در شرکت لارکسپور، کالیفرنیا، میگوید که مشاوران، که معمولاً مرد هستند، میتوانند با تشخیص و درک نیاز و تمایل مشتریان زن، موقعیت خود را برای جذب و حفظ این مشتریان افزایش دهند؛ زمانی که به گونهای رفتار شود که استفاده و درک موضوعات مربوط به امور مالی آسانتر شود، زنان می توانند بیشتر با فرآیند سرمایهگذاری ارتباط برقرار کرده و در آن حضور یابند.»
نکته مهم
زنان هنگامی که به موضوع مدیریت ثروت خود می پردازند، با چالش های منحصر به فردی روبرو می شوند؛ آنها ممکن است مجبور شوند وقت و نیروی کار بیشتری را صرف مراقبت از کودکان یا والدین سالخورده خود کنند، لذا زنان تلاش می کنند که ساختار سبد دارایی ها و ثروت خود را طوری مدیریت کنند که امید به زندگی طولانی تری را برای آنان فراهم کند.
تفاوت تحمل ریسک در زنان
گرچن کلیبرن، مدیر عامل شرکت فوربیس در اسپرینگفیلد، می گوید که نوع برخورد زنان با ریسک متفاوت است؛ زنان کمتر به نسبت مردان ریسک می کنند و بنابراین به دلیل تحمل ریسک کمتر، ممکن است برای رسیدن به اهداف خود نیاز به پس انداز بیشتری داشته باشند؛ لذا این نوع رفتار در برابر ریسک مستلزم تمرکز و تلاش بیشتر آنها در رابطه با نوع درآمدها، سرمایه گذاری ها و مدیریت ثروت آنان است و این مشاوران می بایست با ایجاد فضایی برای گفتگوی باز در این خصوص و توجه آنان به مواردی که زنان با آن درگیر هستند می توانند استراتژی های مناسبی را برای آنان اتخاذ کنند.
به گفته موسسه تحقیقاتی مککینزی، زنان تقریباً 10 درصد کمتر از مردان در سرمایهگذاری ها، ریسکهای بزرگ را برای داشتن بازدهی بالقوه بالاتر میپذیرند.
موسسه مک کینزی: “زنان به عنوان موج بعدی رشد در موضوع مدیریت ثروت در ایالات متحده.”
لزلی تامپسون، مدیر ارشد گروه مدیریت طیف در ایندیاناپولیس، می گوید: «مشاوران باید موانعی را که مانع از سؤال کردن زنان از آنان می شود را از بین ببرند؛ اگر مشاوری متوجه شود که مشتریان زن آنها در ملاقات با آنان مردد هستند یا تمایلی به صحبت کردن ندارند، مشاوران باید عمیقتر به کاوش و جستجو و پرسش بپردازند تا زمینه و موضوع مشترکی برای شروع بحث درباره نحوه مدیریت ثروت و دیدگاه آنان در این خصوص پیدا کنند.»
ارتباطات عاطفی درباره زنان مهم است
زنان می توانند در مورد مسائل مالی خود عملگرا باشند، اما عنصری از احساسات وجود دارد که بر تصمیم گیری آنها نیز تأثیر می گذارد.
به گفته هاسکینز، چارچوب تصمیم گیری زنان بر پایه خانواده و روابط ساخته می شود، او میگوید: «برای اطمینان از اینکه ارزشهای روابط عاطفی مشتری های خانم در تصمیمهای مالی گنجانده خواهد شد، یک مشاور خوب باید هر دو جنبه روابط عاطفی و مسائل مدیریت ثروت را در مورد بانوان بررسی کند – مشاور باید درک عمیقی از مشتری و مسائل مهم عاطفی و خانوادگی وی نیز علاوه بر مسائل مدیریتی و سرمایه گذاری داشته باشد، تا بتواند با ترکیب صحیح و مناسبی از هر دو وجه مورد اشاره، تصویر درستی از برنامه مدیریت ثروت و مالی برای مشتری های زن ارائه نماید.
هاسکینز می گوید که مشاوران باهوش باید بتوانند هم اهداف مالی و هم اهداف عاطفی را با هم مدیریت کنند تا در هدایت زنان در فرآیند انتقال ثروت و مدیریت ثروت آنان موثر باشند؛ شناخت این مشتریان در سطح روابط عاطفی می تواند روابط حرفه ای را نیز عمیق تر کند و به بانوان این امکان را می دهد تا با استراتژی های مالی پیشنهادی از طریق مشاوران ارتباط بهتری برقرار کنند.
درک عنصر عاطفی می تواند به پر کردن شکاف های ارتباطی بالقوه بین مشتریان خانم و مشاوران مدیریت ثروت کمک کند، این امکان وجود دارد که زبان برنامه ریزی مالی و سرمایه گذاری برای برخی از زنان آشنا نباشد، اما مشاوران نباید تصور کنند که آنها آن را متوجه نمی شوند.
ناتر می گوید که مشاوران باید از حمایت بدون تشریح و تبیین مسائل مالی نسبت به مشتریان زن اجتناب کنند و بر توضیح وضعیت مالی و گزینه های برنامه ریزی شده برای آنها به گونه ای تمرکز کنند که با احساسات و عواطف آنان همخوانی داشته باشد.
کلیبرن میگوید: ~مشاورانی که سؤالات روشن و واضحی میپرسند و اهداف و نگرانیهای یک زن را درک میکنند، در موقعیت بهتری نسبت به کسانی که سعی دارند برای فهماندن موضوع، توصیههای معنیداری را به شیوهای غیر تهدیدآمیز ارائه دهند، قرار میگیرند}
سوال پرسیدن نیمی از معادله است، مشاوران باید به آنچه که زنان می گویند به خوبی گوش دهند، تامپسون می گوید: ~روابط مشاوره نباید مسیرهای ارتباطی یک طرفه باشد}
سخن پایانی
هاسکینز میگوید برای موفقیت در یک فضای در حال تغییر مدیریت ثروت ، مشاوران باید برای ایجاد یک تجربه جامع برای مشتریان زن خود آماده باشند.
این موضوع شامل طراحی یک برنامه مالی سفارشی و جامع، توصیه راهحلهای مالی مناسب، و توانایی تنظیم برنامه برای تطبیق نیازهای زنان در طول زمان با تغییر سبک زندگی می باشد، هاسکینز میگوید مشاوری که میتواند این وظایف و کارها را به درستی انجام دهد، «روابطی را ایجاد میکند که نوسانات بازار و سایر نیروهای اقتصادی را در بلند مدت تحمل میکند».